از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

یه حالی میده این ثروت !!!!

 http://ranginak.blogsky.com/1387/12/05/post-1191/

داشتم  این امکانات و ثروات (جمع مکسر ثروته . ساخت خودمه ) را نگاه می کردم . به این فکر می کردم که چقد خوبه آدم یه همچین امکانات و ثروتی داشته باشه . 

 به قول معروف  یه حالی میده ... 

اما  یه اما هم داره .امّاش  اینه که  این  ثروت را  خودت به دست آورده باشی البته از راه درست .اگه قرار  باشه   با خوردن حق دیگران  و تو شیشه کردن خون مظلومان این  ثروت جمع بشه  همون بهتر که نباشه . 

مگه چقدر قراره  زندگی کنیم  که در رفاه بودن ما به قیمت گرسنه ماندن دیگران تموم بشه . 

آیا  توی صف تاکسی و خط واحد بودن یا حتی پیاده رفت وآمد کردن   صد شرف نداره به این ماشینها و هواپیماهای طلاکاری شده ؟؟ 

آیا  نان  و ماست خوردن  از  خوشمزه ترین غذاهایی که به قیمت گرسنه سر بر بالین نهادن کودکان تهیه شده باشه  بیشتر به آدم نمی چسبه ؟  

آیا  به قول قدیمیها بر گلیمی بخسبیم  و حق کسی بر گردنمون نبشه ، بهتره یا در لوکس ترین تخت و خوابها اما ...

شاید الان من جوگیر شده باشم و نتونم گزینه های درست را  انتخاب کنم.   

نمیدونم  اگه منم جای آقازاده جناب سلطان بودم  کدام یک از موارد بالا را انتخاب  

می کردم.

 

به هر حال همیشه از خدا  میخوام که حداقل یه ریزه وجدان داشته باشم که باعث بشه حق دیگران را نخورم . 

همین

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد