از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

دلش خنک شد

 

تلخی قصه آنجاست  

 

 که وقتی دلم سوخت 


دلش خنک شد 

 

تاثیر دعا


مرد پولداری در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله رستورانی ساخت که در آن موسیقی بود و رقص، و به مشتریان مشروب هم سرویس می شد.
ملای مسجد هر روز موعظه می کرد و در پایان موعظه اش دعا می کرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی را بر این رستوران که اخلاق مردم را فاسد می سازد، وارد کند.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و یگانه جایی که خسارت دید، همین رستوران بود که دیگر به خاکستر تبدیل گردید.
ملای مسجد روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و علاوه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیر دوام نکرد ...
صاحب رستوران به محکمه شکایت کرد و از ملای مسجد تاوان خسارت خواست !
اما ملا و مومنان البته چنین ادعایی را نپذیرفتند !
قاضی هر دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلو صاف کرد و گفت : نمی دانم چه حکمی بکنم ؟!!
من سخن هر دو طرف را شنیدم :
از یک سو ملا و مومنانی قرار دارند که به تاثیر دعا و ثنا باور ندارند !
از سوی دیگر مرد مشروب فروشی که به تاثیر دعا باور دارد …!!!


برگرفته از: کتاب قصه هایی برای پدران. فرزندان. نوه ها- پائولوکوئیلو

چگونگی انقراض نسل ایرانیها + طنز باحال

چگونگی انقراض نسل ایرانیها + طنز باحال

 

irani[WwW.Kamyab.IR]

بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور ؛ به بررسی روند رشد و نمو یک کودک (پسر) از مهد کودک تا پیری میپردازیم :

اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.

۱) در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!

۲) ۳ سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

ادامه مطلب ...

خدایا پس چرا من زن ندارم؟

خدایا پس چرا من زن ندارم؟

    زنی زیبا و سیمین تن ندارم؟


    دوتا زن دارد این همسایه ما

    همان یک دانه را هم من ندارم

    آژانس ملکی امشب گفت به من:

    مجرد, بهر تو مسکن ندارم

    چه خاکی بر سرم باید بریزم؟

    من بیچاره آخر زن ندارم

    خداوندا تو ستارالعیوبی

    وبر این نکته سوءظن ندارم

    شدم خسته دگر از حرف مردم

    تو میدانی دل از آهن ندارم

    تجرد ظاهرا”عیب بزرگی است

    من عیب دیگری اصلا”ندارم

    خودم میدانم این”اصلا” غلط بود

    در اینجا قافیه لیکن ندارم

    تو عیبم را بپوش و هدیه ای ده

    خبر داری نیکول کیدمن ندارم؟

    اگر او را فرستی دیگر از تو

    گلایه قد یک ارزن ندارم

طنز/ روش های مختلف خواستگار پیدا کردن

طنز/ روش های مختلف خواستگار پیدا کردن 

۱)روش جزوه ای(مخصوص دانشجویان):

در این روش شما در راه پله دانشگاه کمین کرده و مقداری برگه دستتون میگیرید و سوژه مورد نظر رو مد نظر گرفته,در این هنگام برخورد شدیدی با طرف کرده و برگه ها پخش زمین میشود و شادوماد خم میشه برگه ها رو جمع کنه و یه دل نه صد دل زیرچشی عاشق شما میشه

شانس های ازدواج : دکترx, مهندس y و….(کمترین احتمال)

۲)روش اشرف خانومی:

در این روش شما به همراه اشرف خانوم و دوستان دم در نشسته و سبزی پاک میکنید, کلم خورد کرده و سرکه اضافه میکنید,پس از چند روز آنها شما را عروس گلم صدا کرده و صاحب خواستگار میشوید.

شانسهای ازدواج: رضا کچل, اکبر قصاب, علی مکانیک, موری عقرب, بهزاد کلاغ و …

۳)روش پلاستیکی:

در این روش شما برای خرید میوه و سبزی به بیرون رفته و کلی پلاستیک در دست خود هنگام برگشت دارید, در این هنگام یهو یکی میگه آبجی بذار کمکت کنم و یه دل نه صد دل از سر تا ته کوچه عاشقتون میشه

شانسهای ازدواج:  فردین, بهروز وثوق, داداش کایکو, ملوان زبل و…

۴)روش جاده ای:

در این روش لاستیک ماشین خود را پنچر کرده و کنار جاده ایستاده تا فرد مورد نظر پیداش شه بیاد کمکتون,اگه ازطرف خوشتون نیومد با اخم میگید مرسی شوهرم الان میاد عوض میکنه و یارو میره,اگ از طرف خوشتون اومد ی کلمه میگید:آخه لباستون کثیف میشه.طرف ی دل نه صد دل با این ی کلمه عاشقتون میشه.

شانسهای ازدواج:  در این روش شما با چهره های مختلف امکان روبرو شدن دارید اما نترسید, از قبیل:اکبر دماغ, چنگیز سیبیل, وحید گوجه, علی بربری, حسن خوشگله, سعید خیار, مجید کله, ممد گلخار, داود مایتابه و….

۵)روش کوهی:

در این روش شما به کوه رفته و بلند فریاد زده “من شیرینم” کجایی پس؟

شانسهای ازدواج:  فرهاد تیشه باز (که جدیدا معتاد شده بهش میگن فرهاد شیشه باز)! خسرو پرویزززززز (که الان آدم شده فامیلیشو گذاشته پرویز اما ما قبلا تو محل خسرو مگس صداش میکردیم) و…

۶)روش شگفت انگیز:

در این روش شما از شارژ شگفت انگیز ایرانسل استفاده کرده و در قرعه کشی ایرانسل برنده یک دستگاه پورشه میشوید و صاحب میلیونها خواستگار می شوید !

شانسهای ازدواج: هرکی که فکرشو کنی

این متن کارت عروسی شاهکار است !!

 این متن کارت عروسی شاهکار است !!

 

شتری است که در خانه همه می‌خوابد
در خانه ما هم خوابید خب
حالا مال ما یک کمی بد فرم‌تر بوده،
از نامزدی به ازدواج رسید
پیش می‌آید دیگر!
شما هم خبطی مرتکب شوید،
بیایید دور هم، همدیگر را می‌بینیم و شوخی می‌کنیم
می‌خندیم،
حال می‌دهد به جان شما
غذای خوب هم سفارش داده‌ایم، میوه درجه یک هم ایضاً،
فقط ما این همه خرج کرده‌ایم، شما جوگیر نشوید کادوی گران بخرید
همان یک سکه کافیست، البته ما به نیمش هم راضی هستیم.
در ضمن، جمع بزرگونه است
دلبندانتان فعلاً در منزل بمانند تا وقتی دلبند ما به دنیا آمد برای تولدش دعوت کنیم.

جملاتی زیبا

امروز صبح اگر از خواب بیدار شدی و دیدی ستاره ها در آسمان نمی تابند
ناراحت نشو
حتما دارن با تو قایم باشک بازی میکنن
پس با آنها بازی کن

امروز هرچقدر بخندی و هرچقدر عاشق باشی از محبت دنیا کم نمیشه
پس بخند و عاشق باش

امروز هرچقدر دلها را شاد کنی کسی به تو خورده نمیگیرد
پس شادی بخش باش

امروز هرچقدر نفس بکشی جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمی شه
پس از اعماق وجودت نفس بکش

امروز هرچقدر آرزو کنی چشمه آرزوهات خشک نمی شه
پس آرزو کن

امروز هرچقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمی شه
پس صدایش کن


او منتظر توست
او منتظر آرزوهایت
خنده هایت
گریه هایت
ستاره شمردن هایت و عاشق بودن هایت است

امروزت را دریاب
امروز جاودانه است
و
امروز زیباترین روز دنیاست!
چون امروز روزی است که آینده
ات را آنطور خواهی ساخت که تا امروز فقط تصورش میکردی...

دیکشنری طنز فارسی به فارسی

دیکشنری طنز فارسی به فارسی  

دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.

گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکایچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

دانشگاه: یک دوره چهارساله که … چیز بیشتری یادم نمی آید.

ادامه مطلب ...

تاریخچه تقلب!

تاریخچه تقلب! 

 

تاریخچه تقلب از جایی شروع می شود که “حسن کچل” برای نخستین بار به مکتب رفت. از بد ماجرا ، همان روز امتحان ماهیانه کودکان مکتب بود ؛ لیک حسن کچل از روی تنبلی چشمان چپش را بر روی ورقه ی همزاد انداخت تا نکته ای بس ارزشمند از ورقه ی فوق الذکر دشت کند.
این بود که اولین تقلب تاریخ بشری رقم زده شد. البته این تقلب با روش های بسیار ابتدایی بشری رقم زده شد. البته این تقلب باروش های بسیار ابتدایی (در مقابل ترفند های کنونی ) صورت گرفت . بدین ترتیب که حسن با کلی زور زدن خود را به بالای ورقه ی همزاد رسانید و خیلی راحت مطالب را کش رفت . از آن به بعد تقلب دوران طلایی خود را آغاز کرد.

ادامه مطلب ...

شعر طنز کارت عروسی

آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست        /         با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است            /             لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید
بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ      /        معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید
تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه         /            با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید
البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها                 /                 پیش فامیل مقابل آبروداری کنید
میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است    /   پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید
گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی        /      دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید
موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان              /            پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید
هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر       /             هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید
در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب       /   کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید
گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه             /            چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید
ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک        /       دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید
لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست                 /               از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید
البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای                    /             پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید
حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری        /        با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید
کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟       /          با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید
در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور               /                  بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید

اندر فواید شلوار کوتاه

شیخی را گفتند : مدتی است که در شهر شلوار کوتاه رایج گردیده و دختران بسیاری این البسه بر تن می کنند. در مذمت شلوار کوتاه چیزی بگو تا دختران از پوشیدنش صرف نظر نمایند. شیخ ما خروشید و گفت:خاموش!!! که شلوار کوتاه را فایده بسیار است و من در مذمتش هیچ نگویم گفتند: یا شیخ ! فایده اش چیست؟؟؟؟ شیخ ما گفت: چون دختران شلوار کوتاه پوشند، پسرها سر به زیر گردند و پایین را بنگرند. چون پایین را بنگرند هم از گزند تیرشیطان در امان مانند هم از شر چاله

اعتراض های یک نی نی به بابا و مامانش

آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی غیر پاستوریزه ، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشدتون را به سر و صورت حساس من نمالید ! plz

خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است !!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود!

پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد !

مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش " بول بول بول بول" می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت ! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی ! جیش کنی تو شلوارت!

مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی ، که اختیارش رو دارم ! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!

آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید ! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!

خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی " بچه سوسک مرده " بدهد.

آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا "پووووووف" می کنید به حداقل می رسد ! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم

انواع بله گفتن عروس ها

اگه میخواهید خواندن این مطلب براتون جالب باشه بهتره درحین خواندن سعی کنید تصاویر افراد رو مجسم کرده و با لحن صدایی که از هر شخصی انتظار میره داشته باشه مطلب رو بخوانید .

 

انواع بله گفتن عروس ها :


عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)
عروس لوس: بع..........له...

عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)
 

ادامه مطلب ...

آموزش تهیه پیژامه

 

 تهیه پیژامه   

 پارچه‌ می‌خریم ‌(تترون‌ راه‌ راه)، به‌ خانه‌ می‌بریم‌. پیژامه‌قبلی‌ را که‌ مادرتان‌ دوخته‌ روی‌ پارچه‌ گذاشته‌ آنرا می‌برید. به‌ خاط‌ر داشته‌ باشید که‌ پارچه‌ را دو لایه‌ کرده‌ باشید. قبل‌ از اینکه‌ قسمت‌ کشدار را ببری‌، سه‌ چار انگشت‌ جا بذار، چون‌ بعد باید خم‌ شود تا کش‌ رد شود. این‌ را برای‌ همه‌ لبه‌ها بکن‌. پیژامه‌ قبلی‌ را برداشته‌ در کمد قرار بدهید تا مادر آشفته‌ نشود. نخ‌ سوزن‌ آورده‌ پارچه‌را کوک‌ بزنید. (کوک‌ زدن‌ یعنی‌ رد کردن‌ موقت‌ نخ‌ از لای‌ پارچه‌) از لای‌ در سرک‌ بکشید تا مادر بزرگتان‌ از راه‌ سر نرسد (چرخ‌ خیاطی‌ مال‌ مادر بزرگ‌ است‌). بعد از دوختن‌، نوبت‌ کش‌‌اندازی‌ است‌. کش‌ را می‌اندازیم‌، به‌ این‌ صورت‌ که‌ سنجاق‌ قفلی‌ را به‌ سر آن‌ گره‌ زده‌، کشان‌ کشان‌ از سوراخ‌ کمر پیژامه‌ عبور بدهید. یادتان‌ باشد سنجاق‌ قفلی‌ را پس‌ از خاتمه‌ کار به‌ چارقد مادربزرگ‌ ارجاع‌ دهیم‌.

 

نکات‌ مهم 1- برای‌ جلوگیری‌ از عدم‌ سایش‌ سرزانوها، از چهار دست‌ و پا رفتن‌ بپرهیزید.

2- در صورت‌ پاره‌ شدن‌ کش‌، پیژامه‌ سقوط‌ خواهد کرد.

3- حضور در اماکن‌ عمومی‌ با پیژامه‌ خلاف‌ شئونات‌ اجتماعی‌ است‌.

4- پیژامه‌ نیز مانند مسواک‌ و عینک‌، از لوازم‌ شخصی‌ شماست‌، از تعارف‌ آن‌ بپرهیزید.

 5- قبل‌ از اینکه‌ پیژامه‌ قبلی را روی‌ پارچه‌ بگذارید، کش‌ آنرا خارج‌ کنید تا کمرش‌ تنگ‌ نشود

اگه میشد چی میشد (طنز)

اگه میشد چی میشد (طنز) 


زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام 

آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه 

موهات “فر” باشه , روش پیتزا بپزی 

شب خواب ببینی که ۱ ماه داری میری سر کار, صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری 

پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن، میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن 

ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب 

همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی 

بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره 

حراست دانشگاه دم در با دقت نگات کنه ، اشکالای آرایشیتو بگه ، برات درسش کنه.
لوازم آرایش بهت قرض بده ، یادت بده چجور آرایشی بهت میاد 

هر پشه ای وارد خونه ت شه در جا تبدیل شه به یه تراول ۵۰ تومنی 

رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین 

سایه ات سفید باشه 

تو گوگل سرچ می کردی “نیمه گم شده ی من ” عکساشو واست می آورد راحت پیداش می کردی 

شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه 

بفهمن اصغر فرهادی دوپینگ کرده همه جایزه هاشو بگیرن 

درخت خرما و گردو رو پیوند بزنی خرما گردویی بده 

رگ قلبت بگیره به جای اینکه بالون بزنن پاراگلایدر بزنن 

واسه کاردستی ِ مدرسه یه ساختمون ِ هشت طبقه ی ۳۲ واحدی ِ اسکلت فلزی ببری 

یه دختر رو برات نشون کنند با سنگ بزنیش 

چشم و مغز و قلبمون یه جلسه تشکیل بدن تکلیفشونو با ما روشن کنن 

 

منبع : http://fokaro.com

تا حالا دقت کردین

 تا حالا دقت کردین

 

دقت کردین ؟
کافیه تو یه رابطه ی عاشقانه باشی اونوقته که از زمین و آسمون بهت پیشنهادای دوستی میشه اما حالا اگه تنها باشی به مارمولک پیشنهاد بدی رد می کنه !
.
.
دقت کردین وقتی دوتا کلید شبیه به هم داری ، هیچوقت اولین کلید ، کلید درست نیست ؟
.
.
تا حالا دقت کردین همیشه بلافاصله بعد از کلیک کردن روی آیکن Shut Down یادت میاد که چه کاری با کامپیوتر داشتی ؟
.
.

ادامه مطلب ...

سوتی های شنیدنی

اهواز از دیشب بارونیه. صبح که بیدار شدم گفتم برم پارک جلو خونه قدم بزنم زیر بارون تنهایی فاز میده! وقتی رفتم پایین همسایه بالایی و دخترشو جلوی آسانسور دیدم اونا منو ندیدن منم به روی خودم نیووردم و رفتم تو کوچه. به علت آب گرفتگی شدید نشد برم پارک برگشتم داخل تو پارکینگ همسایه پایینیمونو دیدم شروع کرد به احوال پرسی منم گرم جوابشو دادم یهو دیدم جلو ماشین همسایه بالاییمونه و داره با اون صحبت می کنه!!!! پریدم تو آسانسور از محل جیم زدم!!!

- – – – – – – – – – – – – – – – – – -
عروسی دعوت بودم خیلی دیر رسیدم ۵ دقیقه مونده بود شام بدن! خیلی با عجله رفتم تو که دیگه دیرتر از این نرسم.. از در که رفتم تو یکی از صاحاب مجلسا رو دیدم، بغل دستشم پدر داماد نشسته بود.اومدم باکلاس صحبت کنم گفتم: سلام خوب هستین؟ خیلی خوش اومدین…
با پدر داماد که احوال پرسی میکردم تازه فهمیدم به قبلیه چی گفتم =))
- – – – – – – – – – – – – – – – – – -

ادامه مطلب ...

طنز، شهروندان مختلف در مواجهه با زورگیری!

 

طنز، شهروندان مختلف در مواجهه با زورگیری! 

- شهروند کارمند: زورگیران تمام سوراخ سمبه های کارمند را می گردند، اما فقط قبض آب و برق و دفترچه قسط پیدا می کنند. شهروند کارمند حال ندارد واکنشی نشان دهد.

- شهرونددهه پنجاه: تا جایی که می تواند کتک می خورد اما پولش را حفظ میکند.

- شهروند دهه شصت: تا جایی که میتواند کتک میخورد و پولش را هم از دست می دهد.

 مسئول مربوطه: حضور زورگیران در سطح شهر را تکذیب می کند، زورگیران نیز با گذاشتن چند یادگاری روی بدن مسئول، حضورشان را تایید می کنند.

ادامه مطلب ...

خوبی و حسن های زنان و مردان!! (طنز)

به جای تاکید روی کیفیت های منفی زن و مرد، چرا روی نقاط مثبت آنها تاکید نکنیم؟
بیایید از خانم ها شروع کنیم:
 *زن ها مهربان ، عاشق و دلسوزند.*
 *زن ها وقتی خوشحالند گریه میکنند.*
 *زن ها برای نشان دادن توجه و علاقه همیشه کارهای کوچکی انجام میدهند.*
 *زن ها برای دستیابی به بهترین چیزها برای همسر و فرزندانشان دریغ نمی کنند.*
 *زن ها قدرت این را دارند که وقتی خیلی خسته هستند و نمی توانند روی پا بایستند ، لبخند بزنند.*

ادامه مطلب ...

ثروتمند ترین دولتمند دنیا

سلطان برونئی حسن بلقیه 



ثروتمند ترین دولتمند دنیا ثروت وی در هر ثانیه 90یورو افزوده میشود تمامی اثاثیه وی از طلای خالص تهیه شده است یعنی در هر ساعت 324000 یورو و در هر روز 7776000 یورو .بزرگترین و مفخرترین قصر دنیا دارای 1788 اتاق که با طلا و جواهر تزئین شده اند 257 حمام 110 ماشین 650 لوح زرین که ارزش هر یک بیش از 1500000 یورو می باشند..  


ادامه مطلب ...

9 ویژگی عجیب آلبرت اینشتین!

9 موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید.همگی ما می دانیم که انیشتن این فرمول[e=mc2] را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم .

او با سر بزرگ متولد شد :

وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت .

ادامه مطلب ...

امان از این ماهواره امید !! - طنز

اولین پیام رسیده از ماهواره امید: زمین گرد است.
دومین
پیام از ماهواره امید: خورشید بدور زمین میچرخد

سومین پیام گزارش شده از امید: ..... در ماه نیست

چهارمین خبر از ماهواره امید من خسته شدم دارم بر میگردم

پنجمین پیام از ماهواره امید دریافت شد: من باید اینجا چیکار کنم؟

ادامه مطلب ...

فواید سیگار - طنز

سیگار کشیدن باعث میشه شما هرچه سریعتر از شر سلامتی و زندگی به امید خدا خلاص بشید و بتونید پا به عرصه های جدیدتری از جمله جهان آخرت بگذارید و تجربه های جدید کسب کنید.

وقتی سیگار بکشین یه سرفه هایی میکنین به خدا همچین سر جیگرتون حال میاد انگار قولنج ریه تون رو گرفته باشن یعنی ششتون حال میاد .

ادامه مطلب ...

فرهنگ کتاب خوانی(طنز)

1- از این پس در روز تولد همسرتان، به او کتاب هدیه بدهید (البته چون ممکن است که این کار منجر به پرتاب شدن شما از پنجره طبقه هفتم به وسط اتوبان شود، و بعد از آن نیز به مدت چندین روز مجبور شوید شب‌ها زیر پل یا توی پارک، کارتن خوابی کنید، لذا توصیه می‌شود برای جلوگیری از این بلایای غیرطبیعی، یک گردنبند طلا هم دور کتاب آویزان نمایید!)

 

ادامه مطلب ...

پاسخ جالب آلبرت انیشتین به مریلین مونرو

پاسخ جالب آلبرت انیشتین به مریلین مونرو  

 

می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " البرت انیشتین " که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند ! 

آقای " انیشتین " هم نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم .واقعا هم که چه غوغایی می شود ! ولی این یک روی سکه است . فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !

خصوصیات آقا پسرها و دختر خانمها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی...

خصوصیات آقا پسرها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی...

سن ۱۴ سالگی: تازه توی این سن ، هرّ رو از برّ تشخیص میدن! (اول بدبختی!)

سن ۱۵ سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن! ... از قیافه ء خودشون بدشون میاد!

 

ادامه مطلب ...

تست روانشناسی اعتیاد به اینترنت

تست اعتیاد به اینترنت IAT یکی از معتبرترین تست‌های مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است که توسط دکتر کیمبرلی یانگ ابداع شده است. در تست IAT هرچه نمره شما بیشتر باشد، اعتیاد شما به اینترنت شدیدتر است. نمرات هم به ترتیب از یک تا پنج هستند. در پایان، باید مجموع نمراتی را که به بیست پرسش زیر می‌دهید، جمع بزنید. برای محاسبه مجموع نمرات خودتان، می‌توانید از ماشین‌حساب ویندوز کمک بگیرید. در صورتی که یک گزینه شامل حال شما نمی شود و شما اصلا آن کار را انجام نمیدهید برای آن گزینه نمره صفر در نظر بگیرید .بهترین نمره(0) و بدترین نمره (100) میباشد.

 

 

ادامه مطلب ...

پیغام گیر تلفن شاعران بنام

 
پیغام گیر حافظ 
رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور

پیغام گیر سعدی
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم

ادامه مطلب ...

زلیخــا یک شبی بر خوابم آمد

زلیخــا یک شبی بر خوابم آمد

بانو زلیخا و آق سلحشور . اگر یکی واقعی باشد دومی جعلی است . پیدا کنید واقعی را!

 در اخبار قدیمه آمده است که شبی شاعری را زلیخا به خواب آمد و باب شکایت باز و ملامت آغاز کرد که" این چه حکایت است نه در خور ما که بر خود بلرزیم هر جمعه که شما هیأت ما را "سیموله" شده باز بینید ، سیموله شدنی!!  " آمده شاعر چو صبح بیدار شد دستار از سر فکند و فغان برآورد که : 

 

 

زلیخــا یک شبی بر خوابم آمد

ز حیرت بر لـبانم  جانم آمـد

پریشان بود و پرخاطـر ز سیما

به بغض و گریـه گفـتا:  ای کریما

توکه از اهل فضل ودانش هستی

ز دین و معرفت بارت ببستی

نگاهی کن تو اینک روی من را

 ببین کامل ترین اشکال زن را

ببودم سال ها هم چون ونوســی

همه میخواستند همچون عروسی

ادامه مطلب ...

اشتباهات گزارشگران(1)

بهرام شفیع

از این هفته سعی داریم تا هر هفته ویژگی های یکی از گزارشگران ورزشی را برای شما کاربران گرامی برزسی کنیم تا شما عزیزان با اشتباهات ، بیوگرافی ، و سوتی های جالب و به یاد ماندنی آنها  بیشتر از پیش آشنا شوید.

اندر احوالات بهرام خان شفیع

ادامه مطلب ...

اشتباهات خنده دار گزارشگران

اشتباهات خنده دار گزارشگران

*آخرین باری که «نوانکو کانو» پیراهن آرسنال را پوشید کی بود؟ آنچه مسلم است، اینست که هواداران توپچی ها خاطره حضور مهاجم نیجریه ای در لندن را از یاد برده اند، اما «پیمان یوسفی» در بازی آرسنال و واتفورد، 40 دقیقه «ادبایور» را «کانو» خطاب کرد و وقتی او را در جریان تماس های تلفنی مردم قرار دادند، گفت: واقعا عذر می خوام اسم این آقا «ادبایور» است «کانو» دیگر در آرسنال بازی نمی کند!

ادامه مطلب ...

اگر زن ها مرد بودند!

ما به مردها گفتیم: می خواهیم مثل شما باشیم. مردها گفتند: حالا که این قدر اصرار

می کنید، قبول ! و ما نفهمیدیم چه شد که مردها ناگهان این قدر مهربان شدند.

وقتی به خود آمدیم، عین آن ها شده بودیم. کیف چرمی یا سامسونت داشتیم و اوراقی

که باید به اش رسیدگی می کردیم و دسته چک و حساب کتاب هایی که مهم بودند.. با

رئیس دعوایمان می شد و اخم و تَخم اش را می آوردیم خانه سر بچه ها خالی

می کردیم. ماشین ما هم خراب می شد، قسط وام های ما هم دیر می شد.. دیگرباهم مو نمی زدیم. آن ها به وعده شان عمل کرده بودند و به ما خوشبختی های بی پایان یک مرد را بخشیده بودند. همة کارهایمان مثل آن ها شده بود فقط، نه! خدای من! سلاح نفیس اجدادی که نسل به نسل به ما رسیده بود، در جیب هایمان نبود. شمشیر دسته طلا؟ تپانچة ماشه نقره ای؟ چاقوی غلاف فلزی؟ نه! ما پنبه ای که با آن سر مردها را می بریدیم، گم کرده بودیم.. 

ادامه مطلب ...

50 نکته برای اینکه به زن بودنت افتخار کنی

50 نکته برای اینکه به زن بودنت افتخار کنی در جواب به مزیت های مردانه!



1. هیچ وقت مجبور نیستی به تعداد موهای سرت بری خواستگاری. کافیه فقط یه "بله" کوچولو بگی اونم با هزار منت و ناز و کرشمه.



2. به سادگی آب خوردن می تونی چند تا پسر رو تو کوچه به جون هم بندازی. (روشش رو خود خانما بهتر می دونن. پس نیازی به نوشتن نیست)


ادامه مطلب ...

سیر مرد سالاری از عهد بوق تا ابد!- طنز

 سیر مرد سالاری از عهد بوق تا ابد!- طنز

 

حوالی سال 1230 ه.ش:

مرد: دختره‌ خیر ندیده!  تا نکشمت راحت نمیشم!
زن: آقا ، حالا یه غلطی کرد! شما بگذر. نامحرم که تو خونه مون نبوده. حالا  یه بار بلند خندیده!
مرد: بلند خندیده؟! اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا میخواد بره بقالی ماست بخره! همش تقصیر توئه که درست تربیتش نکردی. نخیر نمیشه. باید بکشمش! (بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می‌شه و دختر گناهکارشو می‌بخشه!)
زن: آقا خدا سایه شما رو هیچوقت از سر ما کم نکنه.

ادامه مطلب ...

اینجا بگیر بگیره - شعر طنز

دوباره تازگی ها گیر دادند                            صغیر و پیر و برنا را گرفتند
به عنوان شریک جرم  ِآدم                            همین امروز حوا را گرفتند
یوزارسیف زنگ زد فوراً صد و ده                     و آن ها هم زلیخا را گرفتند
به جرم اغتشاش ، ایجاد وحشت                  عصای دست موسی را گرفتند
نموده چون دخالت در پزشکی                      یکی می گفت عیسی را گرفتند
به جرم بخشش آن دو به خالی                    جناب حافظ مارا گرفتند

ادامه مطلب ...

مقایسه اجمالی مابین عشق و ازدواج- طنز

عشق یعنی گرفتن دست یکدیگر در خیابان و خودنمایی کردن
ازدواج یعنی دعوا کردن در خیابان و توجه همه را جلب کردن

عشق یعنی خوردن غذا در بهترین رستوران
ازدواج یعنی خوردن غذای آماده در خانه

عشق یعنی صحبت کردن درباره بچه دار شدن
ازدواج یعنی صحبت کردن درباره چطور خلاص شدن از دست بچه ها

ادامه مطلب ...

ماجرای خواستگاری رفتن سنایی غزنوی!

ماجرای خواستگاری رفتن سنایی غزنوی!

حکایت کرده‌اند که سنایی، عاشق دختر یکی از بزرگان و اشراف غزنین شد، در جوانی و البته در اوج شهرتش به شاعری. به خواستگاری دختر رفت. پدر دختر، می‌دانست شاعر تهیدست است و هرچه صله گرفته از بزرگان خرج دوست و رفیق کرده است. اما می‌خواست محترمانه شاعر را رد کند و دست خالی برگرداند. پس زرنگی کرد و به‌جای ایرادگیری مرسوم که: «پول و پله نداری و شاعری هم شد شغل؟» به سنایی گفت: «بسیار سرافراز است که او خواهان دخترش شده و چه کسی محترم‌تر از شاعر مشهور درباری، اما می‌ترسم از پس کابین دختر من برنیایی.»

شاعر گفت: «حالا بفرمائید ببینم، مسلماً هرکس طاووس خواهد جور هندوستان کشد! من که طالبم باید از بسیاری و سختی کابین ـ که همان مهریه باشد ـ نترسم.»

ادامه مطلب ...

چرا پسر ها اینقدر ضایع هستند

چرا پسر ها اینقدر ضایع هستند

 

واسه اینکه وقتی سوار اتوبوس میشیم اگه صندلی ها هم خالی باشه میریم ته اتوبوس، تو ترافیک، چله تابستون، 1 ساعت سرپا وای میستیم، شاید بند کیفه دختره گیر کنه بهت.

واسه اینکه وقتی تو خیابون راه میریم، کافیه فقط یه دختری از کنارمون رد شه، گردن نیست لامسب( معذرت، آخه آدم عصبی میشه دیگه)، مثل جغد 180 درجه گردنه می چرخه.

ادامه مطلب ...

برای پسرهای ترشیده که دنبال زن می گردند!!!

برای پسرهای ترشیده که دنبال زن می گردند!!!

 

توصیه های کاربردی،مخصوصه پسر هایی که زن گیرشون نمییاد:نکته :این مورد را همه پسر ها بخونند چون شاملِ همه میشه.
1.اولین دختری که به تورتون خورد ازش شماره بگیرند (ولی چون در این کار استعداد ندارید بهتره دور اینکار را خط ِ قرمز بکشید)
2.اگه خواستید دختری را زیره نظر بگیرید (که بیخود کردی) باید زیر چشمی طوری که متوجه شما نشه زیره نظرش بگیری...
نکته:چون در این کار هم مثل مورد ِ (1) ..... ندارید ، بهتره عینک بزنید.

ادامه مطلب ...

دانشگاه از نگاه یک عاشق

دانشگاه از نگاه یک عاشق

 

شنبه:

همون لحظه که وارد دانشگاه شدم منوجه نگاه سنگینش شدم.
هر جا که می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم در اومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کرد و گفت:‍؟ ببخشید؟ من که می دونستم
منظورش چی بود. تازه ساعت ؟:؟؟ هم که داشتم برد را می خوندم آمد و پشت سرم شروع به خوندن بُرد کرد.

 

ادامه مطلب ...

چرا حلقه ی ازدواج در انگشت چهارم باید قرار گیرد؟


ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و دو انگشت میانی دست های چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید.
2. چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید
۳.به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان در دست دیگر متصل هستند .
4. سعی کنید انگشتان شصت را از هم جدا کنید. انگشت شصت نمایانگر والدین است. انگشت های شصت می توانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسان ها روزی می میرند . به این صورت والدین ما روزی ما را ترک خواهند کرد.
ادامه مطلب ...

شعر طنز «خواهی بیا ببخشا، خواهی برو... بپیچان!»

شعر طنز «خواهی بیا ببخشا، خواهی برو... بپیچان!» 

 توسط نیما دهقانی در همایش «موج سوم» (دعوت از خاتمی) 

 

سلام آقا محمد با ارادت و عرض احترام از روی عادت

به رسم خوب ایام رفاقت نوشتم نامه تا گیرم سراغت

نوشتم نامه ای با عشق و امید اگر خطم بده لطفاً ببخشید

گمانم برده ای مارا ز یادت؟ منم ... «کبلا مرادو» از ولایت

چه ایام خوشی با هم سپردیم چه بحث و گفتمان‌هایی که کردیم ...

حدوداً دوم خرداد بودا ... دل مردم ز غم آزاد بودا ...

مث برق و مث توفان گذشت‌ها ... به یادت هست که؟ هفتاد و هشت‌ها ...

کجایی مشتی؟ اینجا جات خالی‌ست بدون تو تو ده صلح و صفا نیست

به این شدت که نه ... اما خدایی محمد خاتمی! ... جداً کجایی؟

تو یاهو وقتی on هستم که نیستی کلوب و سیصدوشصتم که نیستی ...

نه اخبار و نه بیست و سی میایی هنوز چپ می‌زنی؟ یا با اونایی؟

دل مردم براتان تنگه تنگه ... «حتی خاطرات تلختم واسه ما ... خیلی قشنگه!»

(زیادی شد اگر این مصرع فوق ولیکن شد پر از احساس و از ذوق! (با تشکر از گروه سون)

همه اینجا سلامی می‌رسانند اگرچه اکثراً چندی‌ست خوابند

ولی شکر خدا این کدخدائه می‌گن قلبش طلاس ... دستش شفائه ...

اصن دست روی هر چی که می‌ذاره طلا می‌شه ... سه سوت! ردخور نداره

خدا مرگم بده ...کافر شدم باز چرا این‌گونه شد این نامه آغاز؟
به قول شاعر رند نظرباز(؟!) بدون نام او کی نامه شد باز؟

«به نام حضرت باری تعالی»

( بدین صورت شروع شد نامه ... حالا!)

محمد خاتمی ... حالت چطوره؟ بگو دانم که احوالت چطوره؟

هنوز کیفیت به کوکه ... شاده جونت؟ هنوز سبزه سرت؟ سرخه زبونت؟

دماغت چاقه؟ اوضات خوبه سید؟ هنوز جنس عبات مرغوبه سید؟

هنوز هم بی‌جهت می‌خندی یا نه؟ به نافت گفتمان می‌بندی یا نه؟  

 

(در صورت حذف بیت زیر جایگزین شود لطفاً)

 

هنوز دل به همه می‌بندی یا نه؟ به ریش جامعه می‌خندی یا نه؟

هنوزم طالب اصلاح هستی؟ به قول کدخدا ... گمراه هستی؟

اگر از حال ماها هم بخواهی سلامت ... شادمانی ... روبه راهی

تمام مردم ده خوب خوبند زنان مثل قدیم ... در رفت و روبند

و مردان مثل سابق گرم کارند نه معتادند و نه دیگر خمارند ...

جوونای ده پایین و بالا ... همه دنبال تحصیلن به مولا!

نه ماهواره نه علافی ... نه هیزی ... نه کوکائین ... نه شیشه ... نه مریضی

از اون روزی که رفتی از ده ما از این رو شد به اون رو کل اوضا(ع)

خلاصه از جلو ... پایین و بالا به ما خوب می‌رسن ... الحمدللا

کریم اوقلی که گاوش شیر می‌داد! همون که سهم آب و دیر می‌داد ...

درست شد وام تعمیرات خونه‌اش ... جواد هم زن گرفته نوش جونش!

خودت دیدی که ده چی بود ... چی شد زن اوستا غلام هم ساکشنی شد!

می‌گن جراحی کرد هفتاد و نه بار ... حالا باید ببینیش ... روم به دیوار!

پس از یک دوره فعل و انفعالات ... هزار الله اکبر ... از کمالات!

همه خوشحال و شادیم و غمی نیست دگر بحث حضور خاتمی چیست؟

تمام گاوها ... گوساله‌ها خوب عموها ... عمه‌ها و خاله‌ها خوب

مراتع سبز ... شالی‌ها به سامان هوا عالی ... بهاری ... ناز ... مامان!

می‌گم راستی رضاتون چونه؟ سید؟ هنوزم درسشو می‌خونه سید؟

می‌خواست دکتر بشه از اون قدیما؟ تهش شد یا که زایید زیر درسا؟

نوشتی توی آن دستخط پیشی می‌خواد دکتر شه ... می‌گفتی: «نمی‌شی!»

یه دانشگاه زده آکسفورد اینجا که مدرک می‌ده مفتی ... ده تا ده تا!

به زیرک‌ها ... به دانشجوی باهوش ... مگه کردان نیومد؟ خوب اونم روش!

رفیقت بود که یک ذره تپل بود ... مشاور بود اگرچه، عقل کل بود!

دماغش چاقه؟ فوله گیگا بایتش؟ هنوز چیز می‌نویسه توی سایتش؟

فرامرز بچه مش اصغرآقا براش کامنت می‌ذاره ... روزی صدتا

آخه پهنای باند ما زیاده ... یه جورایی سر شیرش گشاده

خدا قوت بگو به این رئیسا ... چه حالی داد به این وب‌لاگ نویسا ...

پروکسی و مروکسی ما نداریم صدا داریم ولی سیما نداریم!

همه چی اینورا آزاد و مفته اینو بی‌بی توی اخبار شنفته

رسیور این طرف‌ها هم حلاله arab sat این وری ... سمت شماله!

می‌گن ارزونی بی‌سابقه است این انیشتینه؟ خدایا! نابغه است این؟

اصن دنیا به یک هو زیر و رو شد شنیدی بوش چطور بی‌آبرو شد؟

شنیدی چیزی از طرحای تازه؟ (قلندر خوابه و شب هم درازه؟)

جلو قاچاق خشخاشو گرفتن شنیدی کل اوباشو گرفتن؟

خدا خیرش بده ما که رضاییم نباشه، دسته جمعی کله پاییم

ز وضع قوت گر خواهی بدانی پریم تا خرخره از شادمانی

اگر یک دو نفر هم شکوه دارند از آن مزدورهای جیره خوارند

ملالی نیست اینجا طبق آمار به جز دوری تو آن هم نه بسیار ...

برنج و نان و گندم هست کافی می‌گم راستی توهم با قالیبافی؟!

ببینم توی دوری از ریاست ... خبرهایی شنیدی از سیاست؟

شنیدی گنجی و آزاد کردن؟ به شدت مردم و ارشاد کردن؟

شنیدی توی دانشگاه زنجان ... شنیدی چیزی از الهام و کردان؟

شنیدی برج میلاد و فروختن؟ شنیدی می‌شه چند تایی گرفت زن؟

خلاصه وضع ما که بی‌مثال است گرانی؟ چی؟ تورم؟ نه ... محال است

«برنج آنجا کیلویی خون باباست؟» برو سید، اینم از اون جواباست

برنج اینجا نهایت صد تومان است مرامی، بهترین جای جهان است

خیار و سیب‌زمینی مفت مفت است همان‌طوری که در آمار گفته است ...

تورم یک دو در صد «رشد» کرده ... گرانی سوی مردم «پشت» کرده ...

تساهل معنی تازه گرفته ... نمونه‌اش قافیه در مصرع فوق!!

تمام شد جیره کاغذ ولیکن حکایت همچنان باقی‌ست عمراً
خلاصه می‌کنم ای خاتمی جان ببین من چه خوشم: «آخ جانمی جان!!»

همه خوشحال و شادیم و غمی نیست نیازی به حضور خاتمی نیست

به جان تو خوشیم بسیار سید! حالا می‌خوای بیای چی کار سید؟

برو هر جا که حال کردی سفر کن اصولاً فکر ده از سر به در کن ...

برو ایتالیا ... قسطنطنیه ولایت را دودر کن کی به کیه؟

فقط رفتی اگر از این بیابان سلامم را رسان لطفاً به باران ...

در آخر این تو و این وضع ایران ...

حالا می‌خوای بیا ... می‌خوای بپیچان!

برگرفته از : www.mowj.ir 

پیش‌بینی یازده سپتامبر روی دلار آمریکا

داشتم در گوگل به دنبال یک کلیدواژه‌ای می‌گشتم، برخوردم به نتیجه‌ی عجیب و غریب!

اگر یک اسکناس ۲۰ دلار آمریکایی رو به درازا و از طرفی که عکس کاخ سفید هست تا بکنید:

ادامه مطلب ...

سرانجام قصه چت -طنز

شدم با چت اسیر و مبتلایش
شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم
تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد
ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش
کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش

بگفت چشمان من خیلی فریباست
ز صورت هم نگو البته زیباست

ادامه مطلب ...

دخترها ازسال 1230 تا سال 1400 (ه.ش)-طنز

سال 1230 :  
(مرد):دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم....
زن:آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید! نامحرم که خونمون نبود.حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده...!!!
مرد: بلند خندیده؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. نخیر نمی شه باید بکشمش...
بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو می بخشه.
ادامه مطلب ...

بعد از شنیدن بوق...

بعد از شنیدن بوق...

 

 

 

اگر هر کدام از شعرای فارسی تلفن داشتند و شما به آنها زنگ می زدید و آنها خانه نبودند، فکر می کنید روی پیغام گیرشان چه پیامی برایتان می گذاشتند؟! خوش ذوقی حدس زدن را برایتان آسان کرده اما ما هرچه در این تو در توی توری های "نت" گشتیم دستگیرمان نشد سراینده اصلی اشعار کیست اگر شما می دانید اولین بار این مطلب کجا منتشر شده ما را هم مطلع کنید .

 

 

 

پیغام گیر حافظ :

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!

تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!

بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام

زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور!

ادامه مطلب ...

دروغهای پسران به دختران (طنز)

دروغ های متداول برخی پسران به دختران همراه با معانی آنها 

دروغ: بعدا" باهات تماس می گیرم

معنی: دیگه هیچ وقت منو نمی بینی

دروغ: تو قسمتی از وجود منی- نمی دونی تا چه اندازه دوستت دارم

معنی: تو برای من به اندازه کافی زیبا، باهوش و پولدار نیستی میزارمت کنار
ادامه مطلب ...

امتحان میان ترم ادبیات زبان اصفهانی

امتحان میان ترم ادبیات زبان اصفهانی

ادامه مطلب ...

قوانین مورفی

قوانین مورفی توسط شخصی بنام کاپیـتـان ادوارد مورفی
مهندس نیروی هوایی، در سـال 1949 پـا بـه عـرصه حضور
گذاشت. وی هنگامی که روی پروژه ای در نیـروی هـوایــی
مشغول بررسی روند کار بود متوجه شد که تراسفورماتور
به صـورت نـادرسـتی سیم پیچی شده در مـورد تکنسین
مربوطه چنین گفت:"اگر این تکنسین راهی باشه تا بتونه
کـارشـو درسـت انـجـام نده، اون راهو پیدا میکنه." قـوانین
مورفی اکنون افزون بر هـزاران قانون می بـاشد کـه توسط
افراد گوناگون در سراسر جهان گرد آمده و مـجـموعـه ای از
قـوانـیـن حـاکـم بر زنـدگی هسـتند کـه اکثر آنها از بدبینی
نشات گرفته و جنبه شوخی دارند امـا بسـیاری از آنها نیز
عینیت و واقعیت دارند. اکنون به برخی از این قوانین توجه
کنید:

ادامه مطلب ...

حقایقی تلخ در مورد مردان -طنز

  

حقایقی تلخ در مورد مردان

1- مردان خوب، زشت هستند.

2- مردان خوش قیافه، خوب نیستند.

3- مردان خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارند.

4- مردان خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستند.

ادامه مطلب ...