از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

از هر دری سخنی ...

خدایا ! تا خدائیش باش ...

بیخیال جناب

سربازی که بودیم ، موقع رژه اگه کارمون ایراد نداشت  ،
افسر  میگفت : گروهان !  خیلی خوب .
 ما هم میگفتیم : درود  جناب
اگر هم کارمون مشکل داشت
افسر میگفت : گروهان خیلی بد
بعضی از بچه های شیطون  در جواب میگفتند : بیخیال جناب
هر چند بعضی وقتا به خاطر این جواب تنبیه میشدیم
اما به هر حال این حرف شده بود تکیه کلام بچه ها  

پس به مشکلات زندگی هم باید گفت  :  بیخیال  جناب

سال نو مبارک

  

من  هم  سال   نو  و  نوروز باستانی را خدمت همه  ، خصوصا  دوستان عزیزی  که  از وبلاگ من بازدید می کنند  تبریک  عرض می کنم .  

.

 امیدوارم  سال و سالهای بهتری  پیش رو داشته باشیم.  امیدوارم  زندگی  را با همه مشکلات ریز و درشتی که داره   زیبا  ببینیم  . چرا که چه بخواهیم و چه نخواهیم   

.

زندگی جاریست   

.

پس  بیاییم  با توکل بر الله  سعی در حل مشکلات داشته باشیم و اگر مشکلاتی قابل حل نبودند اوقات خودمان را تلخ نکنیم  شاید حکمتی در این مشکلات باشه که ما از آن بی خبر باشیم . البته میدونم که بعضی از مشکلات را افرادی  برای ما درست می کنند. انشاءلله  که خدا کمک کنه که این افراد نیز به راه راست هدایت شوند . 

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم  

فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم  

اگر غم لشکر انگیزد  که خون عاشقان ریزد  

من و ساقی به هم تازیم و بنیادش بر اندازیم  

 

 

سال نو مبارک  

 

معذرت

دوستان  با عرض معذرت از اینکه این چند روزه نتونستم آپ  کنم .  

دلیل  این کار هم فوت  پدربزرگم  بود . 

امیدوارم خدا  اموات  همه را مورد  رحمت خودش قرار دهد .

یه حالی میده این ثروت !!!!

 http://ranginak.blogsky.com/1387/12/05/post-1191/

داشتم  این امکانات و ثروات (جمع مکسر ثروته . ساخت خودمه ) را نگاه می کردم . به این فکر می کردم که چقد خوبه آدم یه همچین امکانات و ثروتی داشته باشه . 

 به قول معروف  یه حالی میده ... 

اما  یه اما هم داره .امّاش  اینه که  این  ثروت را  خودت به دست آورده باشی البته از راه درست .اگه قرار  باشه   با خوردن حق دیگران  و تو شیشه کردن خون مظلومان این  ثروت جمع بشه  همون بهتر که نباشه . 

مگه چقدر قراره  زندگی کنیم  که در رفاه بودن ما به قیمت گرسنه ماندن دیگران تموم بشه . 

آیا  توی صف تاکسی و خط واحد بودن یا حتی پیاده رفت وآمد کردن   صد شرف نداره به این ماشینها و هواپیماهای طلاکاری شده ؟؟ 

آیا  نان  و ماست خوردن  از  خوشمزه ترین غذاهایی که به قیمت گرسنه سر بر بالین نهادن کودکان تهیه شده باشه  بیشتر به آدم نمی چسبه ؟  

آیا  به قول قدیمیها بر گلیمی بخسبیم  و حق کسی بر گردنمون نبشه ، بهتره یا در لوکس ترین تخت و خوابها اما ...

شاید الان من جوگیر شده باشم و نتونم گزینه های درست را  انتخاب کنم.   

نمیدونم  اگه منم جای آقازاده جناب سلطان بودم  کدام یک از موارد بالا را انتخاب  

می کردم.

 

به هر حال همیشه از خدا  میخوام که حداقل یه ریزه وجدان داشته باشم که باعث بشه حق دیگران را نخورم . 

همین

 

حضرت یوزارسیف

جمعه شب  سریال حضرت یوزارسیف یا همان حضرت یوسف خودمان را نگاه می کردم .  

چند نکته خیلی برام  جالب بود  

ادامه مطلب ...

آقای اردوغان ؛ سپاس

در خبرها شنیدیم و خواندیم که جناب رجب طیب اردوغان؛  نخست وزیر ترکیه؛ در عملی شجاعانه و قاطعانه اعتراض خودشان را به جنایات اسرائیل اعلام کردند .  

نمیدونم نیت واقعی ایشان از این کار تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری آینده ترکیه بود یا حرف واقعی دلشون بود اما هر چه که بود قدرنگذاشتن به این کار ؛نوعی بی انصافی است . 

به هر حال من تشکر خودم را نسبت به این کار ؛خدمت ایشان عرض می کنم . 

امیدوارم  (ببخشید ها  ؛خیلی خیلی ببخشید ) سران بی بخار بعضی کشورهای دیگر نیز از این کار درس بگیرند . 

شاید همین کار جناب اردوغان برابر با همه تظاهراتی بود که در همه  دنیا انجام گرفت . 

من به سیاست کاری ندارم اما قبول کنیم که کشت و کشتار مردم بی گناه با هیچ منطقی سازگار نیست . 

به امید روزی که در همه جای دنیا صلح و آرامش برقرار باشد .

اینم از امتحانات

با سلام  

 

بعد از چند  روز  امتحانات  ترم هم به پایان  رسید .هر چند  که با چند تا بد بیاری برای من  همراه بود اما   به هر حال هر چی بود گذشت .

معذرت

با سلام  

 

این روزها مشغول امتحانات پایان ترم هستم . 

برای همین خیلی وقت نمی کنم به وبلاگم برسم . 

نتیجه اخلاقی اینکه هم شرمنده دوستان  و هم شرمنده وبلاگم هستم . 

 

با تشکر  - امضا :خودم

چرا مزاحمت ؟

در مورد دلایل  مزاحمتهایی  که برای خانمها  از  طرف  بعضی از 

 مردان (البته نامرد بگیم بهتره ) باید کارشناسان مسایل  اجتماعی و فرهنگی نظر بدن . 

 

 

خیلی وقتا پیش خودم فکر میکنم که آیا  دلیل  کار این افراد تربیت خانوادگی  آنان  است ؟

آیا  قوانین فرهنگی حاکم بر کشور مقصر است ؟ 

آیا نهادهای آموزشی و پرورشی  کارشان ایراد دارد ؟ 

آیا قوانین جزائی در این موارد ناقص است ؟ اصلا آیا قوانینی اجرائی (البته نه سوری ) برای این مزاحمان وجود دارد ؟ 


 

  جالب اینه که بعضی وقتا مردان متاهل از مجردها  بدترند . حرفایی می زنند و کارهایی  انجام میدن که مجردها   پیششون کم میارن .  

 

نظر یکی از دوستام در مورد جزای این افراد این است  که خواهر یا مادر یا دختر یا زن این افراد  را جلوی چشمشان همین بلایی بیاوری که آنان  سر خانمهای  دیگر میارن . 

اونوقت  ازشون بپرسی که چه حالی داری ؟  

اما من فکر  میکنم  کسی که مزاحم دیگران میشه  اصلا غیرت و شرف و  وجدان و  این جور چیزا براش معنی و مفهومی نداره  که حالا بخواد به خاطر مزاحمتی که برای کس و کار خودش ایجاد شده ناراحت بشه . 

 

به قول دوستمون بعضیها طرز پوشش و رفتار خانمها را دلیل  مزاحمت این افراد می دانند . 

 اما مگه مردانی که برای خانمها  ایجاد مزاحمت نمیکنند  همگی کور هستند و قادر  به دیدن این خانمها نیستند ؟!؟!؟  

 

یه چیزی که به قول ادبا   واضح و مبرهن است اینه که  

              اگه در کسی را با کلوخ بزنی در خونتو با  سنگ میزنند .   

 

اما مشکل اینه که کثافت کاری را کسی مرتکب شده و تقاصشو  دیگری  باید بپردازه .

قضیه همون مردی که تو  کثافت کاری و دامن ناپاکی دست همه رو از پشت بسته بود .یه روز که میاد خونه از دختر کوچکش می پرسه : مامانت کجاست ؟ کوچولو هم در جواب میگه  با حسین آقا  رفتن حموم. حالا فکرشو بکنید  زنش که دیگه هیچی .حالا دخترش هم از پدر و مادر عزیزش  الگوبرداری میکنه و خواسته یا ناخواسته پا جا پای آنها میذاره و ... 

پس میبینیم که  :  چوب خدا صدا ندارد    

 

به هر حال این قصه سر دراز دارد ..

در مورد پرتاب کفش به سوی جرج بوش

در مورد پرتاب کفش  به سوی جرج بوش  می توان گفت : 

 

از کوزه همان برون تراود که در اوست   

 

این جناب خبرنگار فقط شخصیت خودشو نشون داد.

 

در مورد جنایاتی که دولت های سابق و فعلی آمریکا در جهان انجام داده و میدن و اینکه جناب جرج بوش نیز در این جنایات سهیم است  شکی نیست. 

 اما اونقدر که من عقلم قد  میده برای کسی که خودشو فردی فرهنگی و روشن فکر میدونه و نام بزرگ  خبرنگار  را یدک میکشه   پرتاب کردن کفش کار ناشایستی است .

جالب تر از کار این جناب مثلا خبرنگار  کسانی هستن که طوری از این ماجرا یاد میکنند  و آن را در بوق و کرنا می دمند   که گویی شق القمر کرده .

هر چی نباشه  ما معتقدیم که  مهمان حبیب خداست  حتی اگه این مهمان با زور اومده باش و پیام بدبختی و کشت و کشتار آورده  باشه  باز برای پرتاب کفش به طرف او توجیهی نمیتوان  پیدا کرد . 

به هر حال امیدوارم روزی برسه که ما خواهان حل مشکلاتمون  با پرتاب کفش و گوجه و تخم مرغ و از این جور چیزا  نباشیم .

جز پیامبران کسی از گناه مصون نیست

 

یادمه تازه رفته بودم مدرسه وقتی بعضی از کارهای معلممان را می دیدم 

 تعجب 

 می کردم . 

 مثلا غذا خوردن یا خوابیدن یا روم به دیوار  دستشویی رفتن . 

فکر میکردم معلمها  نباید از این کارها انجام بدن . 

 

حالا این قضیه آتاتورک هم یه چیزی تو همین مایه هاست . به هر حال بزرگ مردانی مثل گاندی یا ماندلا  یا آتاتورک هم انسان هستند . همه امیال و احساساتی که دیگران دارند شامل آنها نیز میشه . 

البته قبول دارم که  اینگونه  افراد   به خاطرشهرت و محبوبیت و  کارهای بزرگی که انجام دادن ممکنه الگوی افراد  زیادی   باشند و به همین دلیل  باید بیشتر مواظب اخلاق و رفتارشون باشند . 

اما قبول کنیم   که 

  آنها  نیز آدم هستند نه فرشتگانی  معصوم  و  عاری از هرگناه و اشتباهی . 

 

اصلا یه چیز دیگه  :

 

شاید  همین  زندگی گذشته آنها باعث  شده باشه  که  به فکر همچین کارهای بزرگی بیفتن . 

شاید کمبودها و سرخوردگیهای  گذشته آنها  و  چشیدن  دردهای مردم مستضعف ,  

از آنها  انسانهایی انقلابی ساخته باشه . 

همه  اینا را گفتیم  . اینم  بگیم که اگه  فساد اخلاقی  آنها  بعد از به شهرت رسیدن آنها  باشه  دیگه این مورد را اصلا نمیشه توجیه کرد .چون  این  نشان از کم ظرفیت بودن آنها  داره و مصداق همون  مثل  گدا  و معتبر شدنه .  

به هر حال اینو بدونیم که بزرگمردان تاریخ همیشه  قابل احترام هستن .  

والبته  اظهار نظر در مورد آنها نیز آزاد است . 

 

و اینم بدونیم که پیامبران نیز  اگه به واسطه قدرت ایمانشان نبود و اینکه  در مواقع  ضروری  براشون  وحی  نازل نمیشد  شاید مرتکب  گناه میشدند . 

 یعنی خلاصه  اینکه 

 آدم معصوم وجود نداشته و نخواهد داشت .  

این بود فرمایشات من